دکتر صدیقه ببران- عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه
دیپلماسی رسمی وغیررسمی که به اصطلاح امروزی، دیپلماسی عمومی نام دارد، مکمل یکدیگر بوده و جداییناپذیرند. فعالان بخش دیپلماسی رسمی، صرفاً نمایندگان رسمی کشورهای مختلف در حوزه سیاستهای خارجی هستند که در جهت برقراری ارتباط با سایر کشورها با آنها به مذاکره و تعامل میپردازند. اما در بحث دیپلماسی غیررسمی، این بخش غیردولتی است که فعالیت میکند و البته از حمایت بخش دولتی و رسمی نیز برخورداراست. دیپلماسی غیررسمی یا بخش دیپلماسی عمومی دارای زیر مجموعههایی است که به آن دیپلماسی فرهنگی یا دیپلماسی رسانهای اطلاق میشود و درواقع بازیگران اصلی عرصه این نوع دیپلماسی، افراد غیردولتی هستند که با کمک بخش سیاست خارجی کشورها، از روشها و ساز و کارهای متعدد حوزه فرهنگ برای ارتباط بهتر و برقراری صلح با سایر کشورها استفاده میکنند. این ساز و کارها میتواند شامل برجسته کردن نقش و تأثیر فرهیختگان و دانشمندان این کشورها باشد که از شهرت و محبوبیت کافی برخوردارند و میتوانند بهعنوان چهرههای جهانی مطرح شوند. از سویی دیگر ظرفیت فوقالعاده حوزه ادبیات، هنر و بویژه موسیقی دراین نوع دیپلماسی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد که میتوانند به اشاعه فرهنگ و هنر و زبان یک کشور در سایر کشورها کمک مؤثری کنند. همچنین از سوی دیگر حضور مؤثر در مجامع و همایشهای فرهنگی، هنری و ورزشی میتواند نقش مؤثری را در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی ایفا کند. بنابراین میتوان گفت که دیپلماسی فرهنگی یکی از مهمترین عوامل قدرت نرم کشورها محسوب میشود و در این بین موسیقی که هنری بسیار فاخر در کشورهای مختلف محسوب شده و دارای تنوع ویژه است میتواند بهعنوان یکی از مهمترین ابزار دیپلماسی فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد که متأسفانه در طول دهههای اخیر بجز مواردی محدود و آن هم با ابتکار شخصی موسیقیدانان سیاست خارجی کشور ما از آن بهره لازم را نبرده است. اگرچه از دیرباز هنرمندان بزرگی همچون زندهیاد استاد شجریان، استاد شهرام ناظری و... به موضوع دیپلماسی فرهنگی توجه ویژهای داشتند و از همان ابتدای کار به برندهای جهانی این عرصه تبدیل شدند اما متأسفانه دستگاه دیپلماسی کشور بدرستی به این ظرفیت بالا توجه نکرد. اما نکته مهم که میبایست با هدف کلان کشوری هماهنگ و در ارتباط باشد، معرفی فرهنگ، هویت و میراث ملموس و غیرملموس درحوزههای فرهنگ غنی و تمدن وسیع ایرانی است. لازم به ذکر است طی این سالها با حضور افراد و هنرمندانی که در این زمینه فعالیت خودجوشی داشتهاند و با ابتکار عمل خودشان به این مسأله توجه نشان داده و ورود کردهاند کارهای مهم و مبارکی انجام گرفته است اما همانطور که پیشتر اشاره شد اساساً انتظار میرود دولتها و بخشهایی که متولی این موضوع هستند نسبت به این موضوع حمایتهای لازم را داشته باشند و در این رابطه یکی از اقداماتی که قرار بود انجام بگیرد حضور رایزنهای فرهنگی کشوراست که تعدادی از این افراد از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی معرفی و پوشش داده میشوند و تعدادی دیگر از سوی وزارت امور خارجه است که بهعنوان واسطهگر و متولیان انتقال فرهنگ ایرانی به کشورهای دیگر حضوردارند. اما متأسفانه حضور پررنگی از این جماعت در عرصه دیپلماسی فرهنگی دیده نمیشود.
نکته دیگر اینکه یکی ازبحثهای ما در بخش دیپلماسی فرهنگی این است که چگونه چهره خودمان را به شکل چهرهای مطلوب به دیگر کشورها بنمایانیم! آیا تا به امروز این نگاه درستی صورت گرفته است؟ و در پاسخ باید بگویم متأسفانه به غیر از موارد محدود که برگرفته از ابتکار عمل خود اشخاص بوده که خود را بهعنوان برندهای فرهنگی معرفی کنند در این زمینه اتفاق دیگری صورت نگرفته است و این انتظار وجود دارد متولیان فرهنگی کشور از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و اساساً صدا و سیمای جمهوری اسلامی که شبکههای متعددی دارد در این زمینه بدرستی عمل کنند و حوزههای مختلف هویتی ما را به دنیا بشناسانند اما متأسفانه، متعاقباً آن چه که نصیب ما شده و برجای مانده چهرهای مخدوش از ایران و ایرانی است و علتش عملکرد نادرست ما در این زمینه است. چرا که نسبت به این موضوع منفعل بودهایم و تلاش خوبی صورت نگرفته است تا مفاخر کشورمان در دنیا بهتر دیده شوند و همچنین حوزههای هویتیمان، آداب و رسوممان و بخشهای مختلف را بهتر به جهانیان بشناسانیم. بر این اساس یکی از کارهای مهمی که متوجه دستگاههای دولتی است پرداختن به ارتقای ارتباطات میان فرهنگی است تا راه خود را برای ایجاد صلح هموار کنند و در این زمینه دستگاه سیاست خارجی که بخش دیپلماسی رسانهای در آن ایجاد شده حتماً و حتماً باید رویه و راهبردهای جدیدی برای استفاده از حوزه هنر بویژه موسیقی راهاندازی کنند تا برندهای حوزه موسیقی و هنر را به سایر کشورها معرفی کرده و حتی بتوانند حمایتهای مادی و معنوی هم داشته باشد و این موضوع میتواند در جذب گردشگر نیز بسیار مؤثر باشد و تمایل کشورهای مختلف به ما و حتی حوزه سیاستهای ما به نحو مطلوبی تغییر خواهد کرد.
منبع: روزنامه ایران