در دنیای امروز، ارتباطات شکل دیگری پیدا کرده و رسانه دیگر متعلق به یک گروه خاص و یا طرز تفکر مخصوص نیست. بلکه میتوان گفت امروزه تمام تفکرات و گروهها برای خود صاحب رسانه هستند.
با توجه به زندگی در دنیای معاصر و زمان حال، ادوار تاریخی بشر بر مبنای نوع ارتباط و تحول ابزار ارتباط بشری به سه مرحله تقسیم میشود. مرحله اول نقل سینه به سینه است، مرحله دوم ارتباط کتبی است و مرحله سوم که امروز شاهد آن هستیم ارتباط الکترونیک است.
در این میان نکته دیگری باید مورد توجه قرار بگیرد و آنهم کم رنگ شدن سانسور است. نمیتوان منکر وجود سانسور در سرار جهان شد و ادعا کرد این امر در برخی از کشورها وجود ندارد. باید دانست در برخی مواقع بنا به مصلحت و خیر خواهی جوامع سانسور اتفاق میافتد. اما این کم رنگ شدن بدان معناست که با پدیدهای به نام شهروند خبرنگاری چیزی از چشم جامعه پنهان نخواهد ماند و همه چیز را همه کس دانند.
همچنین باید به وجود پلتفرمها و نرم افزارهایی اشاره کرد که انحصار تلویزیون، رادیو و امثال آن را شکستند. در دنیای امروز به سبب بهبود کیفیت زندگی انسان، میتوان گفت اکثریت مردم دنیا از حداقل سواد بهرهمند هستند و همین کافیست تا هرکس با اندک سوادی و داشتن ایده جدیدی تصمیم به راه انداختن رسانه خود بگیرد تا این انحصار شکسته شود. البته بیشتر پلتفرمهایی که میتوانند در این مسیر مورد استفاده قرار بگیرند در کشور ما فیلترند و مردم با استفاده از فیلترشکن به آنها وارد میشوند اما با این حال میتوان گفت این انحصار در ایران هم تقریبا شکسته شده و مردم به استقبال ایدههای جدید میروند.
اما دلیل استقبال گسترده مردم از برنامههایی که در فضایی به غیر از صدا و سیما، رسانه ملی پخش میشود چیست؟ بیشک یکی از اثرگذارترین عوامل، سیاستهای خود صدا و سیماست. به نظر میرسد صدا و سیما با عملکرد گزینشی خود که از مدتها پیش شروع شده است سعی در حذف سایر تفکرها و جا انداختن سلیقه و انتخاب خود در بین مردم دارد.
کافیست نگاهی به مجریهای دیروز و امروز صدا و سیما بیاندازیم تا متوجه بحرانی که پدید آمده بشویم. این روزها برخی از مجریان سابق سازمان صدا و سیما پس از جدا شدن از این سازمان هرکدام برای خود رسانهای به راه انداختهاند جالب اینجاست که موفق شدند مخاطبان خاص خود را پیدا کنند.
صدا وسیما در این سالها با برخی از هنرمندان و مجریان خود به دلایل مختلف به مشکل خورد که در نتیجه این اختلافها به حذف آنها از رسانه ملی انجامید.
جدا از این مسائل، امروزه در فضای مجازی این جوانان با تفکرات مختلف هستند که ابتکار عمل را در دست گرفتهاند و باید گفت صدا وسیما در گیر یک جنگ داخلی با اینگونه تفکرات جدید شده است. البته ساخت برنامهها و تولید محتواهای پلتفرمها و فضای مجازی نیاز به بررسی جداگانه دارد اما میتوان به قوانین موجود در کشور اشاره کرد که بسیاری از این محتواهای تولید با آن مغایر است.
در این بین نکتهای از اهمیت ویژهای برخوردار است و آن سخنانی از رهبر انقلاب است که در دیدار با شاعران امسال مطرح شد. ایشان در این دیدار فرمودند:« بیش از آنچه که موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و اینها تاثیر بگذارند در عقبراندن دشمن، رسانهها هستند که تاثیر میگذارند و دلها را تحت تاثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تاثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است.»
رسانههای ایران پیش از اینکه بخواهند وارد جنگ در عرصه جهانی شوند، باید از پس جنگ داخلی پدید آمده برآیند، در این جنگ ایدهها و تفکرات جدید علیه شیوههای سنتی رسانه دست به یورش زدند وتا حدودی هم موفق بودند.
صدا وسیما به عنوان یک رسانه ملی شناخته میشود و انتظاری که از آن وجود دارد، فراجناحی عمل کردن آن است. با این حال این رسانه در این سالهای گذشته برخلاف انتظاری که از آن میرود عمل کرد. تداوم این روند سودی برای رسانه داخلی نداشته و نخواهد داشت بلکه باعث ضعیفتر شدن و پایین آمدن اعتبار آن نزد مردم میشود.
بی توجهی به نظر مردم، داشتن نگاه یک طرفه و... میتواند از عمده دلایلی باشد که باعث کاهش مخاطبان صدا و سیما میشود.
اگر به نظرسنجیهای منتشر شده در ماههای پایانی سال 1402 نگاه کنیم متوجه میشویم که نگرانیهای هنرمندان و کارشناسان برای جذب مخاطب در رسانه ملی بیراه نبوده است. تعداد مخاطبان برنامههای تلویزیونی هر روز رو به کاهش است و این ماجرا چندان به نفع رسانهای، چون صداوسیما نیست. با این حال عدهای بر این باورند که با تزریق پول و در نظر گرفتن بودجه کلان برای این سازمان میتوانند جلوی ریزش مخاطب صدا و سیما را بگیرند، غافل از اینکه امروزه خود رسانهها با استفاده از کارکرد خود برای خود درآمد زایی میکنند.
صدا و سیما، برای مدت زمان زیادی حمایت تمام و کمال مردم را داشت. یکی از دلایل آن مرجعیت این رسانه بود و دلیل دیگرش هم مربوط به ملی بودن آن است. منظور از ملی بودن این است که این رسانه نگاهی فراجناحی داشت و بر خلاف امروز متعلق به گروه سیاسی خاصی نبود.
صدا و سیما مانند سایر رسانههای دیگر روند صعودی و افولی دارد اما در یک دهه اخیر شاهد روند افولی آن هستیم. دلیلش هم کاملا مشخص است، این رسانه برخلاف آنچه از آن انتظار میرود کار میکند. مدیران آن نگاه جناحی دارند و سعی میکنند مردم را با همان خط فکری سیاسی جلو ببرند.
دکتر صدیقه ببران، عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد درخصوص کاهش مخاطبان صدا و سیما به روزنامه جمهوری اسلامی گفت: یکی از مسائلی که به رسانه در جذب و نگهداشتن مخاطب کمک میکند این است که رسانه بتواند خودش را با نیازهای روز جامعه همراه کند. رسانه باید هم از جهت فنی و جذب مخاطب و هم از جهت نیازها این مسئله را درک کند و آن را بلد باشد. صدا و سیما در طول سالهای پس از انقلاب دوران فراز و فرود بسیاری را در این حوزه طی کرده است، یعنی در یک دورهای که بحث انقلاب و جنگ مطرح بود میزان مخاطب رادیو و تلویزیون بسیار بالا بود. البته در این خصوص باید چند نکته را یادآور شد، صدا و سیما در آن دوره رقیبی نداشت و مردم ویژگی انقلابی داشتند و روشهای صدا و سیما را میپسندیدند و هم نوایی ملی هم وجود داشت.
وی ادامه داد: در دورههای بعدی شاهد ریزش مخاطب هستیم اما با اضافه شدن آنتنهای دیگر و افزایش تعداد کانالها شاهد رشد خوب مخاطبان هستیم، همچنین تولید محتواهای با کیفیت در زمینه خبر و سرگرمی بسیار اثرگذار بود و مردم کم وبیش از این رسانه حمایت میکردند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه اگر دقت کنیم، متوجه میشویم صدا و سیما بدلیل حمایتهای مردمی توانست انحصار را در آن زمان در دست داشته باشد افزود: به عنوان مثال اگر صدا و سیما اعلام میکرد در جایی زلزله آمده و از مردم درخواست کمک میکرد، مردم آن را انجام میدادند. در کل باید گفت این سازمان در حوزه بسیج کردن جامعه موفق بود. یکی دیگر از دلایل اصلی این ماجرا مربوط به اعتماد است، از آنجایی که این سازمان خصوصی نبوده و مربوط به حاکمیت بود و چون مردم حاکمیت را قبول داشتند، اعتماد بیشتری به صدا و سیما داشتند و آن را میپذیرفتند. اما وقتی مردم نسبت به همه حوزهها دچار تردید میشوند، صداقت بیان را نمیبینند و به نیازشان از نوع تولید جواب داده نمیشود، صدا وسیما با اُفت مواجه میشود و سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد. اگر این سرمایه را از دست بدهیم دیگر نمیتوانیم آن را برگردانیم.
ببران همچنین گفت: این رسانه شاید بتواند مخاطب را جذب کند اما در نگهداشتن آن موفق نیست. دلایل متعددی در این خصوص وجود دارد که بخشی از آن به دلیل دور شدن رسانه از فضای ملی، و سیاسی و خطی شدن آن است و چنین چیزی با نگاه مردم تفاوت داشت. یکی دیگر از دلالیل آن، نبود افراد خبره در راس امور است که نبودشان بخاطر وجود نگاههای خطی و سیاسی مدیران این رسانه است.
وی با تاکید بر اینکه رسانه یکی از چهارچوبهای دموکراسی است افزود: اگر روش رسانه عوض بشود میتواند حدود مردم سالاری را عوض کند و مردم را وارد بحثهای مختلفی نظیر حضور در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... بکند. اما حالا مردم دیگر چندان به این رسانه اعتماد ندارند و دلایل آن هم کاملا مشخص است. مردم سه عامل اصلی سرعت، دقت و صحت را که باید در هر رسانه باشد را در صدا و سیما نمیبینند. وقتی قرار نیست این سه عامل در این رسانه باشند مردم اعتماد خود را از دست میدهند و رسانه دیگری را انتخاب میکنند. همچنین گاهی صحت در اعلام خبر از روی عمد و با هدف خاصی اجرا نمیشود.
این مدرس دانشگاه گفت: وقتی رسانه تولید محتوای خوبی ندارد، تنوع ندارد و یا تنوع صداهای موجود در جامعه را به ندرت نشان میدهد که معولا برای فریب مردم است. رسانه ملی باید با رسانههای خصوصی تفاوت داشته باشد.
ببران در ادامه افزود: متاسفانه در صدا و سیما گاهی شاهد عدم رعایت اخلاق و فنون حرفهای هستیم. به عنوان مثال این رسانه سریال میسازد اما استقبال زیادی از آن نمیشود، علت این ماجرا هم بخاطر عدم رعایت فنون حرفهای در این زمینه است، یعنی سناریو ضعیف است، بازیگر ضعیف است و موضوع از جذابیت برخوردار نیست. در حوزه اخلاق هم گاهی شاهد تحریف برخی مسائل و انگ زدن ازسوی این رسانه هستیم. همچنین برخی از نکاتی که برای مردم جذاب است را حذف میکنند و یا اصلا مطرح نمیشود. این رسانه یا اطلاعات نادرست میدهد و یا اصلا اطلاعات مفیدی به مردم نمیدهد.
وی ضمن تاکید بر اینکه در دنیای امروز هر فرد یک رسانه به حساب میآید افزود: در زمان قدیم رقیبی برای صدا و سیما نبود اما امروز شاهد قدرقدرتی رسانهها در همه جا هستیم و همگرایی آنها را میبینیم، همچنین نباید نقش فضای مجازی را در خبر رسانی و تولید محتواهای سرگرمکننده نادیده گرفت. با توجه به این نکات مردم قدرت انتخاب پیدا میکنند و به سمت رسانههای دیگر کشیده میشوند، در نتیجه این رسانه به همین سادگی ترک میشود. این رسانهها اغواگری بهتر و اقناعگری بهتری دارند و به نیازهای مخاطب بهتر جواب میدهند. صدا و سیما در چنین فضایی دیگر قدرتی ندارد. وجود این دلایل باعث شده صدا و سیما به سرعت با کاهش مخاطب مواجه شود.
این مدرس دانشگاه همچنین با اشاره به شبکههای خانگی گفت: صدا و سیما در بخش سرگرمی نیز نتوانست موفق عمل کند و قافیه را باخت. وجود شبکههای خانگی هرچند کنترل شده اما بازهم هشداری برای این رسانه است. این شبکهها تا حدودی توانستند کمبودهای صدا و سیما را برای مردم جبران کنند اما نباید فراموش کرد که اگر برای صدا و سیما رقبای جدی وجود داشت عملکرد بهتری را میدیدیم. همچنین اگر گسترش کاری درست وجود نداشته باشد و موفقیتی کسب نشود این بودجه فقط به هدر رفته است.
امیرحسین خواجه خباز
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی