از آنجا که رسانه (بهویژه آن چه بهعنوان
رسانه جدید مطرح میشود) در تغییر گفتمان قدرت بسیار حائز اهمیت است و میزان قدرت
و تاثیرگذاری آن بر هیچکس پنهان نیست، در تمام زمینهها نقشآفرینی رسانهها در
نوع نگاه، بینش و نگرش مردم نسبت به دولتها موثر است. این نقشآفرینی براساس
تغییر و تحولاتی که در عصر اطلاعات اتفاق افتاده است روزبهروز پررنگتر میشود.
البته باید توجه داشته باشیم که اگرچه
رسانهها در نوع نگرش مردم و مخاطبانشان تاثیرگذار هستند و در فضای جامعه ما تمایل
به شفافسازی و اطلاعرسانی نسبت به عملکرد دولت بسیار زیاد است، اما انتظار میرود
رسانهها در گام اول به رسالت اصلی خود یعنی پاسخگویی و طلب پاسخ از مسئولان
بپردازند و در ضمن آن، شفافسازی و اطلاعرسانی را پیگیری کنند. به عبارتی نقش
رسانه در کشورها، پل ارتباطی مخاطب و دولتمردان و مسئولان است. در کنار این نقشآفرینی،
رسانهها چشم ناظر مردم نسبت به اعمال مسئولان و دولتمردان نیز هستند. پس هر که
وارد عرصه مطبوعات، روزنامهنگاری و فعالیت در رسانهها میشود بهعنوان فعال این
عرصه وظیفه دارد با چشم باز مراقب عملکرد دولتها باشد تا مشخص شود که آیا دولتها
در مسیری که میپیمایند و در ارائه خدمات و حوزه عملکردشان راه و روش درست را در
پیش گرفتهاند یا خیر. بنابراین رسانهها برای آنکه وظیفه خود را در جامعه بهدرستی
انجام دهند، باید خود را به جای مردم بگذارند و سوالات مردم را برای مسئولان و
دولتمردان مطرح کنند و خواهان پاسخگویی آنها باشند. در این شرایط است که رسانهها
نقش خود را بهدرستی ایفا میکنند و همین عاملی میشود که مردم ضعفها و قوتها را
بهدرستی ببینند و تمیز دهند. این رویه نشانه دیدگاه نقادانه (به معنی بررسی جامع
و بیان نقاط قوت و ضعف) رسانه نیز هست که رسانه در پس آن شفافسازی و روشنگری
انجام میدهد و با این عمل مردم را در نوع مطالبات و نحوه پیگیری آنها راهنمایی و
یاری میکند. بنابراین رسانهها باید مباحث مختلف را منعکس کنند. اما آنچه
گاه در رسانههای ما انجام میگیرد- مانند انعکاس اخبار مربوط به بررسی پروندههای
ویژهخواری که اگرچه خبر پیگیریهای بسیار دولت مطرح میشود، بازتاب چندانی ندارد-
میتواند عوامل گوناگونی داشته باشد: یا شفافسازی اطلاعات و در اختیار قرار دادن
اطلاعات ممکن نبوده است یا رسانهها بهدرستی پیگیر نشدهاند و وظیفه خود را بهطور
کامل انجام ندادهاند. بنابراین از رسانهها انتظار میرود بدون نظر به گرایشهای
گوناگون و سوگیری گروهی و حزبی، پیگیر این قبیل موضوعات باشند تا بتوانند در
راستای منافع ملی گام بردارند. اگر زمانی خط قرمز رسانهها تنها منافع ملی باشد و
آنها از هیچ اطلاعرسانی و خبردهی فروگذار نکنند، میتوانند رسالت اصلی خود را در
جامعه به انجام رسانند. به عبارتی اگر رسانه در بیان عملکردها هم نقاط مثبت و هم
نقاط ضعف را - حتی اگر موجب شود منفعت گروهی از بین رود- به مخاطب منتقل کند (هم
خبر و هم فرآیند وقوع آن را بیان کند)، مخاطب به او اطمینان مییابد و این رسانه
اعتبار منبع پیدا میکند و در اولین گام از رجوع مخاطبان به رسانههای بیگانه جلوگیری
میکند.
منبع: روزنامه فرهیختگان