دومین نشست روز جهانی ارتباطات با عنوان «ارتباطات در ایران»؛ از سوی گروه ارتباطی کلمه و شماری از دانشآموختگان علوم ارتباطات اجتماعی با حضور تعدادی از صاحبنظران و مدرسان علوم ارتباطات و روزنامهنگاری از جمله دکتر هادی خانیکی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ دکتر صدیقه ببران، مدیر گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد تهران مرکزی؛ دکتر غلامرضا آذری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران مرکزی؛ دکتر رضا فاضل، دکترای جامعه شناسی و شماری از پژوهشگران و دانشآموختگان علوم ارتباطات اجتماعی از ساعت 16:30 تا 20 روز پنجشنبه، اول خرداد ماه 1393برگزار شد.
سخنان دکتر ببران در این نشست به شرح ذیل میباشد:
: حدود 180 تا 200 سال قبل افرادی جهت آموزش روزنامه نگاری به خارج از کشور اعزام شدند. ولی در در داخل ایران فعالیتی صورت نگرفت تا اینکه در سال 1317 ه. ش اولین بنگاه روزنامه نگاری تأسیس گردید، که بعد از سه سال منحل شد. از زمان انحلال بنگاه مذکور تا سال 1321 فعالیت ارزندهای در زمینه صورت نگرفت. در این سال، همزمان با تحولات دوران پهلوی اول و دوم تا روی کار آمدن دکتر مصدق بحث روزنامهنگاری باب گردید و قانون مطبوعات مطرح شد. بر اساس این قانون جدید یک سری از مطبوعات توقیف شده، به مرور شروع به فعالیت کردند. بر اساس تئوریهای هنجاری بطور قطع نظام حاکم سیاسی و اجتماعی بر حوزه مطبوعات اثر گذاشته است بخصوص در زمان مرحوم دکتر مصدق با بازشدن فضای سیاسی در هر دو حوزه نشریات و آموزش با رشد چشمگیری روبرو هستیم. پس از این دوران بار دیگر شاهد رکود و توقف در حوزههای نشر و آموزش هستیم.
شکل نوین و آکادمیک ارتباطات، امروزه مدیون تلاشهای مرحوم دکتر معتمدنژاد است. فعالیت در حوزه آموزش روزنامه نگاری و به شکل جامعتر ارتباطات با تأسیس اولین دانشکده در سال 1348 آغاز می شود. بنابراین از شروع به کار نخستین دانشکده ارتباطات 45 سال میگذرد. حال باید ببینیم در این 45 سال چه میزان رشد داشته ایم و نسبت به کشورهای دیگر در چه سطحی هستیم.
در سالهای 81 و 82 به مثابه دوران دکتر مصدق با رشد چشمگیری در حوزه نشریات و روزنامه نگاری روبرو شدیم. در این دوران مقوله روابط عمومی به عنوان شاخه اصلی مورد توجه قرار گرفت. دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در سال 81 کلید خورد و در سال 83 با حضور دانشگاههای دیگر از جمله دانشگاه آزاد در این حوزه روبرو هستیم. پس از آن دانشگاه تهران، سوره، علمی کاربردی و نیز مقطع دکترای رشته مذکوردر دانشگاه آزاد شروع به کار کردند. اما در کنار این کمیتها حوزه ارتباطات در ایران به نسبت سایر کشورها رشد کیفی لازم را نداشته است. چرا کماکان روزنامه نگاری و روابط عمومی منزلت لازم را در ایران ندارد؟ چرا روابط عمومیها به شکل بنگاهها هستند و وضعیت کاسبی آن بر حوزه حرفه ای آنها غلبه دارد؟ با نگاهی اجمالی به ضعفها و سایر مشکلات این رشته درمییابی ایراد اساسی به حوزه آموزش بر می گردد. در بررسی عدم پیشرفت در حوزه روزنامه نگاری بین الملل و روابط عمومی حرفه ای، شاهد ضعفهای اساسی در عناصر ترکیبی و تشکیل دهنده آن هستیم. حال باید دید این نقاط ضعف و مشکلاتی که باعث عدم پیشرفت در حوزه های مذکور شده، کجاست؟ با توجه به پیشرفت علم ارتباطات متأسفانه اساتید این رشته در ایران دانش خود را با علم روز هماهنگ نکرده اند و بیشتر به دنبال آموزش یک سری مطالب کلیشه ای به دانشجویان میباشند. رشته ارتباطات یک بحث پارادایمی دارد در این رشته ما فقط دو مقوله روزنامهنگاری و روابط عمومی را مورد بررسی قرار دادیم در حالیکه در این حوزه ما با سینما، رادیو و تلویزیون هم روبرو هستیم که دانشکده صدا و سیما بیشتر با اینها سروکار دارد. ارتباطات مثل سایر رشته ها، مثلاً ریاضی محض نیست که فقط با مقوله ریاضی سروکار داشته باشد. اساتید و دانش آموختگان این رشته علاوه بر تسلط به دانش ارتباطات باید به علم جامعه شناسی، روانشناسی و بسیاری دیگر از رشته های علمی مسلط باشند که متأسفانه ما شاهد تک بعدی بودن اغلب اساتید این رشته و نیز تکیه آنها بر تئوریهای 20 و 30 سال قبل حوزه ارتباطات هستیم. در حالیکه رشد و سرعت ارتباطات در جهان بسیار بالاست. باید دید مربیان و آموزشگران ما در کجای کار هستند؟ آیا خود را با جامعه جهانی رو به رشد به روز می کنند؟
ببران افزود: حوزه علوم انسانی ما در مقوله آموزش کشوری نیازمند یک بازنگری کلی است. سرفصلهای دروس ما مطابق تئوریهای 20 سال پیش است، آنچه در سایر نقاط جهان هر 6 ماه یکبار متحول میشود در جامعه ما حداقل لازم است هر 5 سال مورد بازنگری قرار گیرد. رشته ای که در بسیاری از مواد کاربردیست تنها به ارائه یک سری محفوظات را به دانشجویان ارائه میکند. بنابراین علاوه بر لزوم بازنگری اساسی این رشته نیاز به بومی کردن آن هم دیده می شود. در این بازنگری لازم است ویژگیهای فرهنگی، ایدئولوژی حاکم بر جامعه و مباحث دینی نیز مورد توجه قرار گیرند. خیلی خوب می شود که انجمنهای علمی شکل بگیرد و هماهنگی و انسجام لازم بین دانشگاهها برقرار شود. ما باید بتوانیم به جای بهتری برسیم و اخلاق حرفه ای را در حوزه کاری خود رعایت کنیم.
وی گفت : از دیگر اشکالات حوزه ارتباطات بخصوص در بخش کارشناسی، انتظاریست که جامعه از فارغ التحصیلان رشته روزنامه نگاری و روابط عمومی دارند. از این دانشجویان انتظار می رود که با دارا بودن لیسانس مرتبط، بر حرفه روزنامه نگاری مسلط باشند در حالیکه این گونه نیست چون اغلب کلاسها به صورت تئوری و غیر عملی برگزار شده اند، فارغ التحصیلان فاقد مهارت لازم را در این زمینه هستند. بنابراین جهت بالابردن سطح کارآیی کارشناسان این رشته لزوم برگزاری کارگاهها و دوره های کارورزی مرتبط دیده میشود.
با احترام به همکاران محترم، برای رفع بسیاری از مشکلات حوزه روابط عمومی باید بازنگری به خود اساتید این رشته داشت. چرا اساتید خود را با علم روز تطبیق نمیدهند، مثلاً مقاله می نویسند ولی منابع این مقالات اغلب برای دهه 70 و همه به فارسی هستند. اساتید باید به روزترین منابع این رشته را مطالعه کنند و برای این امر باید به زبان انگلیسی که زبانی بین المللی است، مسلط باشند. چرا دانشجویان اغلب مطالب خود را کپی میکنند، چون از اساتید خود تنها درس را نمی آموزند بلکه اخلاق حرفه ی را نیز از آنها یاد می گیرند. مسئله دیگر در بحث مطالب درسی، به روز نبودن سرفصلهای دروس این رشته است. حال اگر بخواهیم سرفصلهای مذکور را نیز به روز کنیم باید نگاهی به دروس دانشکده های خارجی بیندازیم، علت کمبود کتابهای بومی چیست؟ چرا کتب جدید اغلب به صورت مجموعه مقالات گردآوری شده است؟ متأسفانه هیئت علمی ما هنوز به گذشته وفادار و با تکنولوژی و علم روز بیگانه است. و اغلب منابعی که برای مطالعه به دانشجویان معرفی میشود یا قدیمی و یا ترجمه شده است. مطالب ترجمه شده هم به دلیل ضعف مترجم در فهم مطلب و ترجمه و ویراستاری متأسفانه مناسب یادگیری نیست.
ببران افزود : بحث دیگر در این حوزه، ارزیابی دانشجویان و وظایف آنهاست. امروز دانشگاههای ما به خاطر بحث مالی دانشجو محور شده اند. ما در دانشگاه با دانشجویان مختلفی روبرو هستیم. در مقطع لیسانس یک درد داریم و در فوق لیسانس دردی دیگر، در دوره کارشناسی دانشجو اغلب حس مدرسه دارد او تازه از دبیرستان به دانشگاه آمده و بغیر از تعداد معدودی که واقعاً به دنبال کسب دانش هستند بقیه فقط درس می خوانند تا دوره تحصیلی خود را بگذرانند. در مقطع ارشد که دانشجو با دل به کلاس میآید بازهم دو سوم آنها به دنبال کسب مدرک برای افزایش حقوق می باشند. اینها باعث می شود همکاران ما هم روحیه کاسبی پیدا کنند.
در دوره دکترا هم دانشجو با تلاش بسیار پذیرفته می شود او با ذوق و شوق بسیار وارد این دوره می شود ولی باز می بیند همان مسائل دوران قبل تکرار می گردد. نه از کار عملی خبری است نه مباحث با دانش روز هماهنگ هستند. متأسفانه برآورده نشدن نیازها و خواسته های دانشجویان با ورود به دانشگاه در برخی موارد باعث سرخوردگی اجتماعی و افسردگی آنها می شود.
وی ادامه داد: نکته مهم دیگر در حوزه مذکور این است که ما چقدر در رشته ارتباطات معرفت شناسی داریم؟ تا چه اندازه نسبت به این رشته شناخت داریم؟ واقعیت این است که مجموعه جوانی را وارد تدریس می کنیم ولی از طرفی نگرانیم که آیا این افراد سطح سواد کافی را در این زمینه دارند؟ آیا دانش آنها از عمق لازم برخوردار است؟ آیا به اینها یاد داده ایم برای تولید مطلب به سراغ دارالترجمه نروند؟ آیا در حوزه آموزش و تحقیقات از اطلاعات و دانش کافی برخوردارند؟