دکتر صدیقه ببران

دکتر صدیقه ببران

عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه
دکتر صدیقه ببران

دکتر صدیقه ببران

عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه

صدیقه ببران : گاهی رسانه ها به علت نگرش های جناحی تحلیل هایی از سیاست خارجه ارایه می دهند


 

 صدیقه ببران در گفت و گو با شفقنا: گاهی رسانه ها به علت نگرش های جناحی تحلیل هایی از سیاست خارجه ارائه می دهند و چنان به این مساله ورود پیدا می کنند که مانع پیشبرد بسیاری از اهداف دیپلماتیک می شوند این گفته بخشی از گفت وگوی شفقنا رسانه با دکتر صدیقه ببران استاد دانشگاه و مدیرگروه ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی است.

آنچه در ادامه می خوانید بررسی عملکرد دیپلماسی رسانه ای ایران در گفت وگو با دکتر صدیقه ببران است؛ از عدم هماهنگی دستگاه دیپلماسی کشور با رسانه ها طی سالیان گذشته، ضرورت توجه به قدرت رسانه های نوین در عرصه دیپلماسی و ارزیابی عملکرد دولت یازدهم در حوزه دیپلماسی رسانه ای که به گفته وی در دولت یازدهم امیدواری زیادی برای پیشرفت دیپلماسی رسانه ای وجود دارد چراکه فقط به ابزارهای سنتی برای انتقال پیام خود اکتفا نکرده اند. -برای دیپلماسی رسانه ای تعاریف مختلف وگاه متفاوت ارائه می شود، شما چه تعریفی را ارائه می دهید؟ بله تعاریف مختلفی ارائه می شود و ما نیز در مقاله ای با عنوان"بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان "به این مساله اشاره کرده ایم.ببینید گستره ای به نام دیپلماسی عمومی وجود دارد که دیپلماسی رسانه ای زیر مجموعه آن است.در دیپلماسی رسانه ای تاکید زیادی بر استفاده سفرا از رسانه است تا بتوانند چهره مطلوب تری از کشور خود نزد افکار عمومی جهانیان ارائه کنند.امروزه گفتمان سابق دولت ها که مبتنی بر زور و قدرت نظامی بوده است، تبدیل به گفتمان نرم شده است.ابزار قدرت نرم رسانه ها هستند.اتفاقا امروزه هر کشوری که بتواند قدرت رسانه ها را برای تاثیر گذاری بشناسد و به بهترین نحو از آن استفاده کند، می تواند اقتدار خود را حفظ کند.توجه به رسانه هاو بهره گیری از آن در امر سیاسی نیز به دلیل قدرت اقناعی رسانه هاست. -به نظر شما در کشور ما طی سالیان گذشته آیا سیاست خارجه بر رسانه ها تاثیر گذار بوده است و یا رسانه ها بر سیاست خارجه اثر گذاشته اند؟ ببینید این یک ارتباط متقابل و دوسویه است.در حالت طبیعی هر دو بر هم اثرگذارند.یک کنش و واکنش است.این کنش و واکنش اگر به خوبی پیش رود، یعنی حالتی از ثبات و هماهنگی وجود داشته است. از یک طرف رسانه ها به عنوان چشم بینای یک ملت هستند و باید ناظر بر روندهای سیاسی کشور باشند و از طرف دیگر دستگاه دیپلماسی نیز باید رسانه ها را در جریان امور قرار دهد و به نوعی حضور آنان در سیاست را تسهیل ببخشد. -آیا ما به این ثبات و هماهنگی میان رسانه و دستگاه دیپلماسی که اشاره کردید رسیده ایم؟ من با استناد به پژوهش هایی که طی سالیان گذشته صورت گرفته، معتقدم این هماهنگی متاسفانه در کشور ما وجود ندارد.در دوره های مختلف این تعامل وجود نداشت و حتی دستگاه دیپلماسی ایران نتواسته در طول سالهای گذشته چهره موفقی از ایران ارائه دهد.این مساله یعنی اینکه دستگاه دیپلماسی ایران نتواسته تعامل خوبی با رسانه های داخلی و خارجی داشته باشد. البته نباید تمام تقصیرها بر گردن سیاست خارجه باشد.گاهی رسانه ها به علت نگرش های جناحی تحلیل هایی از سیاست خارجه ارائه می دهند و چنان به این مساله ورود پیدا می کنند که مانع پیشبرد بسیاری از اهداف دیپلماتیک می شوند. هر دو مواردی که ذکر کردم در کشور ما اتفاق افتاده اند. - درباره مساله ای که به آن اشاره کردید، یعنی میزان ورود رسانه ها به عرصه سیاست خارجه یا نوع تحلیلی که ارائه می دهند آیا می توان تمایزی میان رسانه های دولتی و رسانه های مستقل از دولت قائل شد؟ چرا باید بین رسانه های دولتی و مستقل از دولت تفکیک قائل شد؟آیا مگر می شود برای هرکدام از این ها در عرصه سیاست خارجه رسالتی جداگانه تعریف کرد؟ -ببینید عده ای معتقدند رسانه های دولتی ابزار تبلیغ برای دیپلماسی رسانه ای به شمار می روند و رسانه های مستقل از دولت، جنبه کنترل کنندگی را در این عرصه بر عهده دارند.از این جنبه با این تفکیک موافقید؟ ببینید من معتقدم همانطور که خود شما نیز اشاره کردید رسانه های دولتی از دیرباز وظیفه تبلیغاتی برای دولت داشته اند.اما در سیاست های کلان هیچ تفرّقی نباید در میان باشد.وظیفه کلی رسانه ها این است که بر مسائل مختلف کشور از جمله سیاست خارجه نظارت داشته باشند و هرگاه بخشی از وظایف خود عدول کرد، رسانه به عنوان نماینده مردم اطلاع رسانی کند و مساله را به چالش بکشد.در این جا مساله این است که رسانه های مستقل از دولت نقش مضاعفی دارند، یعنی علاوه بر اطلاع رسانی، هرجا که رسانه های دولتی به خوبی اخبار را پوشش ندهند، نقش بیدارسازی و هوشیارسازی افکار عمومی را عهده دارند. -تا امروز عملکرد رسانه های داخلی را در حوزه دیپلماسی چگونه می بینید؟ متاسفانه در طول زمان باوری نسبت به نقش و قدرت رسانه ها در عرصه سیاسی وجود نداشته است. من مثالی می زنم؛ نمونه شناخت قدرت رسانه ها را می توان پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ مشاهده کرد،کیسینجر با بهره گیری از دیپلماسی رفت و برگشت که معروف و موفق نیز بود، از رسانه ها برای تحمیل مقاصد خود بهره گرفت. او طی سفرهای خارجی، خبرنگاران ارشد آمریکایی حوزه دیپلماسی را با خود همراه می کرد تا اخباری را فاش کنند و بعداً از این خبرها در مواقع بن بست ها برای گرفتن امتیاز از طرف های درگیر مذاکره استفاده کند. مساله اساسی این است که رسانه های ما دیپلماسی را نمی شناسند.انتظار این است که رسانه ها معادلات قدرت رابشناسند و کاملاً با حوزه دیپلماسی رسانه ای آشنا باشند.البته دستگاه دیپلماسی نیز قدرت رسانه ها را نشناخته و بنابراین نمی تواند به خوبی از آن بهره گیرد. -به نظر شما این عدم موفقیت رسانه ها در حوزه دیپلماسی از چه مساله ای ناشی می شود و به چه دلایلی موفق عمل نکرده اند؟ توجه داشته باشید مساله آموزش خبرنگاران بسیار مهم است. خبرنگاران ما اساساً با حوزه دیپلماسی و مسائل خاص و حساس این حوزه آشنایی ندارند.خبرنگارن ما در حوزه های مختلف شناور هستند، برای مثال مدتی در سرویس های فرهنگی و اقتصادی فعالیت می کنند و بعد وارد سرویس سیاسی می شوند. رسانه های داخلی ما از نظر مالی توانمند نیستند و نمی توانند افراد مختلف را آموزش دهند. منظور من از آموزش کلاس های آموزشی و آکادمیک نیست.دستگاه دیپلماسی کشور باید به یاری رسانه ها بشتابد و خبرنگاران را به کشورهای دیگر اعزام کند. تبعیض قائل شدن در فرستادن خبرنگاران به کشورهای دیگر مساله مهلکی است.همین تبعیض قائل نشدن و میدان دادن به خبرنگاران از طریق فرستادن به کشورهای دیگر، تجربه مهمی برای خبرنگاران محسوب می شود.رسانه ها به عنوان تسهیل کننده تصمیم گیری ها باید وارد عمل شوند.زمینه سازی های لازم برای اتخاذ تصمیمی در کشور توسط رسانه ها انجام می شود.رسانه ها باید قدرت اقناع افکار عمومی را داشته باشند.در حوزه سیاست خارجه، دستگاه دیپلماسی باید به رسانه ها اعتماد کند. آموزش خبرنگاران در خارج از کشور مدتهاست اتفاق افتاده است. خبرنگاران در سایر کشورها در جای جای دنیا حضور دارند و از چشم خود مسائل را گزارش می کنند اما متاسفانه ما به دلیل عدم حضور باید از دیدگاه آنان گزارش کنیم،ی عنی براساس اخبار و گزارش های آنان رخدادها ی مختلف را بیان می کنیم. این تسهیل حضور باید توسط دستگاه دیپلماسی کشور صورت گیرد. -به نظر شما در حال حاضر کانال های ارتباطی که ایران برای انتقال پیام خود به دنیا استفاده می کند مثل شبکه های برون مرزی فارسی و غیرفارسی مناسب و کافی است؟ ببینید من اصلاً از این همه تعداد زیاد گله دارم.توسعه کمی در جای خود اهمیت دارد اما توسعه کمّی باید همگام با توسعه کیفی باشد.رسانه های ما ضعیف عمل می کنند و نگاه تجربی صِرف دارند.حوزه رقابت بین المللی در دنیا وجود دارد و رسانه های ما به جای گسترش بی جهت کمیّت باید وارد این حوزه شوند.رسانه های ما باید از شیوه صرفاً سنتی و تجربی خود خارج شوند و اصول جدید روزنامه نگاری بین المللی را آموزش ببینند.خبرنگاران باید تاکتیک های خبری جدید را آموزش ببینند و دائماً در کنفرانس های مطبوعاتی شرکت کنند. مثلاً امروزه یکی از شیوه هایی که به دستگاه دیپلماسی کمک می کند، ترویج روزنامه نگاری صلح است.روزنامه نگاری صلح برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک موثر است.این مفهوم یعنی ما جنگ طلب نیستیم و به دنبال راه حل می گردیم.تمام اصول روزنامه نگاری بین المللی را باید فرابگیریم تا در عرصه بین المللی حاضر شویم. من یک قیاس مع الفارق می کنم؛ در عرصه فوتبال علیرغم تمام تلاش و تمرینی که تیم ملی ما دارد متاسفانه در مقابل یک تیم دست چند اروپایی می بازد، چون ما تمرین بین المللی انجام نداده ایم.در حوزه رسانه هم می بینیم روزنامه نگاران ما پشت میز در تحریریه به انعکاس رویدادهای بین المللی می پردازند. ما در انعکاس رویداد ملی ضعیف عمل می کنیم،پوشش رویداد بین المللی که دیگر جای خود دارد و مبتنی بر اصول خاصی است.¬ اصل اساسی که در حوزه رقابت رسانه ای وجود دارد، بهره مندی از نیروهای کارآزموده حرفه ای و استفاده از تکنولوژی های رسانه ای جدید است. -دیپلماسی رسانه ای دولت یازدهم را چگونه ارزیابی می کنید؟آیا در این یک سال توانسته ایم از رسانه ها برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی بهره بگیریم؟ رییس دستگاه دیپلماسی هم اکنون بهترین بهره مندی را از رسانه ها دارند.ایشان بارها با رسانه های مهم بین المللی گفت وگو کرده اند و در روزنامه های معتبرجهانی قلم زده اند.آقای دکتر ظریف برای بیان پیام ها و نقطه نظرات خویش به رسانه ها و ابزار سنتی اکتفا نکردند و پیام های خویش را ضبط و از طریق اینترنت به گوش ملت ایرانیان و جهانیان می رسانند.همچنین به صورت فعال در شبکه های اجتماعی عضو هستند و در آن جا نظرات خود را منعکس می کنند.امروزه یکی از بهترین راه ها برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده از شبکه های اجتماعی است. در دولت یازدهم امیدواری زیادی برای پیشرفت دیپلماسی رسانه ای وجود دارد. -به نظر شما در کشور ما که محدودیت استفاده از شبکه های وجود دارد،این شبکه ها می توانند تاثیری بر دیپلماسی رسانه ای داشته باشند؟ شبکه های اجتماعی یک ظرفیت است و باید برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک خود از این شبکه ها استفاده کنیم. حضور اعضای هیات دولت یازدهم در شبکه های مجازی ابتدا واکنش هایی را برانگیخت و سپس این واکنش ها فروکش کرد. این تابو تقریباً شکسته شده است. ما نمی توانیم به دور خودمان دیوار بکشیم و در دنیای جدید خود را محصور کنیم. باید به جای آن که وارد لاک دفاعی شویم و موارد سلبی را زیاد کنیم، سیاست های ایجابی داشته باشیم. شبکه های اجتماعی یکی از امکان های موجود است. قرار است ما چهره مطلوبی از خود در دنیا نشان دهیم، چهره ای که مخدوش شده است و بهترین راه برای بهبود این چهره مخدوش استفاده از رسانه های نوین است. بهترین راه برای مقابله با تهاجم فرهنگی تولید فرهنگی است. نمی توان با ابزارهایی نظیر فیلترینگ از قدرت این شبکه ها و تاثیرگذاری آن ها کاست. شاید لازم باشد به جای ابزار فیلترینگ به مساله سواد رسانه ای توجه کنیم. --آیا کشور ما توانسته در حوزه دیپلماسی از ژئوپلتیک وارد ژئوکالچر شود؟ دیپلماسی رسانه ای شاخه ای از دیپلماسی فرهنگی است.ما باید از عصر قدرت های سخت نظامی عبور کنیم و وارد حوزه فرهنگی شویم.حضور سینمای ایران در عرصه بین المللی، حضور در نمایشگاه های متعدد، ترجمه کتاب های ایران به زبان های زنده دنیا، حضور گردشگران و...می تواند تاثیر بسیار زیادی بر افکار عمومی جهانیان داشته باشد. دنیای امروز دنیای قدرت نرم است. باید از ابزارها و المان های فرهنگی استفاده کنیم. ما با سایر ملل دنیا در زمینه های فرهنگی ممکن است دارای اشتراکاتی باشیم که باید از طریق ژئوکالچر این مشترکات را تقویت کرد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.