حدود یک سال پیش دولتمردان افغان استفاده ابزاری از زنان را در آگهی های تجاری ممنوع کردند. چندی پیش نیز یکی از مجله های اروپایی که بیش از 60 سال ازفعالیت خود به نمایش تصویر عریان زنان تاکید داشت، رویه خودرا تغییرداد . گرچه این مسایل می تواند نوید بخش حضور واقعی زنان در رسانه های جهان باشد اما هنوز هم شاهد سوء استفاده از این گروه مطابق ترفندهای رسانه ای هستیم .صدیقه ببران ، استاد دانشگاه درهمین باره می گوید : تبعیض جنسیتی به اشکال گوناگون درجهان دیده می شود که در این خصوص می توان به عملکرد رسانه ها اشاره کرد که اثرگذارترین ابزار ارتباطی در جهان به شمار می آیند. وی با بیان اینکه رسانه ها ی جهان واقعیتهای زندگی وخواسته های زنان را نشان نمی دهند، افزود کمتر رسانه ای درجهان است که تصویر حقیقی از مطالبات حقوقی واجتماعی زنان را نشان دهد. حتی نشریات تخصصی نیز که شمارآنها محدود است به طور ناقص به این مسایل می پردازند .
*چهره هایی مخدوش
این استاد ارتباطات با بیان این که سیمای زنان به لحاظ کمیت وکیفیت دررسانه ها قابل ارزیابی است ، می افزاید: به لحاظ کمی این مساله چندان قابل قبول نبوده واگر بوده تنهابا این نگاه که نشان دهنده این گروه اجتماعی نیز هستند و بیشتر همین موارد نیز رویداد محور بوده وبه طور عمیق به امور این گروه از اجتماع نپرداخته اند . این مقوله دررسانه های جهانی نیز مشهود است که چنان که به بررسی های جامعه شناختی تیاز است که آیا هنوز هم زنان جنس دوم هستند؟ اگر نگاه آسیب شناسانه کنیم این جای تاسف دارد که رسانه ها به خواسته های نیمی از جامعه اهمیت دهند واز ظرفیتها وتوانمندی های این گروه نیز بهره ببرند . در بعد کیفی هم باید دریافت آیا چهره زنان دیده شده ویا این چهره برای استفاده از حضور ابزاری او به کارگرفته می شود ؟ به این ترتیب شاهدیم رسانه ها یا در قالب شخصیتی زیبا وجذاب او را نمایش داده اند یا ضعفها و مشکلات اورا برجسته کر ده اند ؟ چنان که فیلمها وسریالهای متعددی ساخته ونشان داده می شود که زن دچارضعف است ویا مجرم وبزهکار ؛چنان که بسیاری از آسیبهای وبد اخلاقی ها به دلیل وسوسه های او انجام می شود. درحالی که انتظار می رود به زن ومسایل وی در بعد کمی وکیفی توجه شده وبدون کلیشه های جنسیتی و به عنوان یک انسان نشان دهیم.
*جنگ وتجاری شدن سیمای زنان
سالهاست که تصاویر و اخبار زنان در جنگهای مختلف خوراک رسانه هاست که اغلب نیز به جای آن که سودی برای رهایی زنان از بحرانها باشد ، سفره ای پررونق برای رسانه ها به حساب می آید. دکتر ببران در ادامه می گوید: روزنامه نگاری جنگ که در مناقشه های منطقه ای خاورمیانه نیز مشهود است ، متکی بر رویداد مداری بوده و میزان تلفات ذکر می شود
این در حالی است که در سالهای اخیر شاهد گونه دیگری به نام روزنامه نگاری صلح هستیم، چنان که در این سبک به جای رویداد مداری وارد عرصه فرایند مداری می شویم. یکی از مباحث
این حوزه پرداختن به آسیب های جنگ و افرادی است که در این رویدادها بیشترین خدمات را تجربه خواهند کرد. برای نمونه از مناقشه های جدی در سالهای اخیر می توان به بحران سوریه اشاره کرد که در قالب رویداد محور واکنش هایی داشته است، اما با نگاه فرایند محور از مباحث جدی در آن چالش پناهجویان است که بخش بیشتری از زنان و کودکان را تشکیل می دهند.
وی می افزاید به هرحال سیمای یک زن در رسانه ها در قالب عکس و یا مطلب باید گویای وضعیت حقیقی زنان باشد و نه به عنوان موجودی که می تواند در جذب مخاطب اثر گذار است و در ترفندهای رسانه ای از این شیوه استفاده می شود. بنابراین از مسائل قایل تأمل ضعف اخلاق در رسانه های جمعی است که در جهان به صورت متفاوت مشهود است چنان که با ارائه ناقص چهره زن هاآ آسیب های جدی به آنها و سرنوشت و حیثیت آنها وارد می شود در حالیکه از شاخصه های اخلاق رسانه ای این است که چهره حقیقی افراد نشان داده شود و از ورود به حریم خصوصی آنها پرهیز شود. همچنین تفاوت نگاههای اشخاص لحاظ شود.
راهی که پیش روست
وی با تأکید بر این که برای رفع این نگاهها باید اندیشه ورزی را در رسانه ها احیا کرد، می افزاید: زمانی این امر محقق می شود که فعالان حوزه ارتباطات مهارت وهنر رسانه ای داشته باشند وفرایند مداری را مد نظر بگیرند وبه ارائه چند تصویر و حادثه گذرا اکتفا نکنند، بلکه تامل کنند که ارائه این تصویر در قالب چند فرم عکس وچند پاراگراف چگونه می تواند سرنوشت این کودک یا زن را در سالهای آینده تغییر دهد.
این استاد دانشگاه می افزاید: بخشی از این مسوولیت برعهده زنان فعال حوزه رسانه است که در ارائه تصاویر این گروه نقش آفرین باشند . چنانکه تصاویر مخدوش وکلیشه ای که اززنان ارائه می شود ناشی از کاستی جمعیت بانوان رسانه ای است که فعالیت درخور را دراین حوزه نشان نداده اند . با ارائه تصویرحقیقی و بیان دردها و توانایی این قشر، آنان نیز نسبت به چهره های متعارفی که رسانه ها نشان می دهند، انتقاد پذیر، تحلیل گرو تفسیرگر می شوند. در واقع باید به رشد سواد رسانه ای بانوان مخاطب تاکید شود . چراکه شاهدیم زنان مخاطب بیشتر جذب نشریه زرد می شوند واینگونه نشریات نیز با حس سوداگرانه خود این گروه وذائقه اش را شناخته ودرهمین موضوعات فعال هستند. ازاین رو اگر شاهد سطحی نگری برخی زنان هستیم عامل اصلی آنها رسانه ها هستند زیرا تصور می کنند اگر بخواهیم از منافع تجاری این قشر برخوردار باشیم ،باید آنها را درهمین سطح نگه داریم. پس اصحاب رسانه به جای طرح چراهایی در حوزه سیمای زنان باید نقش آفرینی کرده واین چهره را واقعی نشان دهد. همچنین به اعتقاد من درجامعه ما برای رفع این چالشها باید اصحاب رسانه به تشکیل نظام صنفی مطلوبی بیاندیشند که باردیگر منشوراخلاقی را برای حوزه رسانه های ما تدوین کند به این ترتیب زنان فعال در رسانه ها نیز می توانند دراین چهارچوب اثرگذاری مشهودی داشته باشند.
منبع: روزنامه قدس