دکتر صدیقه ببران

دکتر صدیقه ببران

عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه
دکتر صدیقه ببران

دکتر صدیقه ببران

عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه

کالای هنری ایرانی باید وارد دیپلماسی عمومی شود

  

 

یادداشت دکتر صدیقه ببران در روزنامه اعتماد

زمانی که صحبت تولید ملی مطرح می شود، نگاهی که به طور معمول به این موضوع وجود دارد، به سمت حوزه صنعت می رود و گمان می رود که مقصود از تولید ملی، کالاهای صنعتی است درحالی که بخشی از داشته ها و سرمایه های اساسی کشورمان حوزه هنر و ادبیات ما هم هست. به این معنا که می توانیم کاملا این موضوع را به حوزه هنر و ادبیات خود نیز تعمیم دهیم و به این موضوعات بپردازیم که تولیدات ملی ما چگونه است و چقدر از این تولیدات استفاده می کنیم و...

خوشبختانه در سال های متمادی هنرمندان مختلفی داشته ایم و در کنار آنان ادیبان گوناگونی هم داشته ایم که کارهای هنری مختلفی را انجام داده اند ولی مشکلی که اینجا وجود دارد، به ویژه در هنرها و صنایع دستی این است که این هنرها در حوزه های لازم دیده نشده اند تا ارزش اقتصادی پیدا کنند. یکی از علت هایی که موجب شده به این هنرها کم پرداخته شود و شاید بخش هنری ما به عنوان تولید ملی خیلی جوابگو نبوده این است که این هنرها در طول زمان دارای ارزش افزوده خاص نبوده اند و حوزه اقتصادی شان دیده نشده است. بنابراین تغییر این وضعیت نیازمند یک حمایت کلان دولتی از داشته ها و هنرمندانی است که در حوزه های گوناگون تولیدات مختلف هنری را انجام می دهند. به این معنا که در ساختار سیاسی و کشوری و حوزه حکومت به کالای هنری و فرهنگی داخلی بها داده شود و بابت آن یارانه بدهند و هزینه کنند و بسترهایی فراهم کنند تا هنرمند داخلی هنرش را توسعه دهد. اگر از این هنرمندان حمایت لازم بشود، حتما کالای شان بهتر دیده می شود و قطعا به عنوان بخشی از داشته های ما ارزش اقتصادی پیدا می کند به ویژه اینکه این هنرها قابلیت صدور هم دارد ولی شرط مهمش این است که در وهله اول فرهنگ سازی کنیم و سبک زندگی مردم را به این سمت ببریم که احساس کنند فرهنگ و هنر ما برای مان بسیار ارزشمند است و می توانیم هنر داخلی مان را به جای هنرهای خارجی استفاده کنیم. تغییر ذائقه هنری مردم نیازمند انجام کار رسانه ای حرفه ای و قوی است تا به وسیله آن، تغییر رفتار شهروندان و مخاطبان را شاهد باشیم تا ارزشمندی هنر ایرانی را بشناسند و این ارزش برای شان یک برند باشد و به آن ببالند و اگر به خرید می روند، صنایع دستی ایرانی را به صنایع دستی دیگر کشورها ارجحیت بدهند و استفاده از کالای فرهنگی و هنری ایرانی به یک افتخار تبدیل شود مثل اتفاقی که برای برنج و فرش ایرانی رخ داده است.

از سوی دیگر نکته مهم دیگر این است که هنرمندان ما هم باید کارهای باکیفیتی تولید کنند و با این شیوه، ارزش کار خود را ارتقا بدهند که وقتی در مقام مقایسه با دیگر کالاهای خارجی قرار می گیرند، قابلیت رقابت داشته باشند. اگر کالای ایرانی در طول سال های گذشته کیفیت لازم را پیدا کرده بود، قطعا مردم آن را خریداری می کردند. متاسفانه در حال حاضر حتی صنایع دستی ما را هم چین تولید و آثاری شبیه کارهای اصفهان ما را با قیمت ارزان کپی می کند که دیگر آن هنر اصیل نیست و در این وضعیت خریدار نمی تواند اطمینان داشته باشد کالای هنری که می خرد، ایرانی است.

متاسفانه یکی از ضعف های اساسی ما مدیریت امور فرهنگی است که فرهنگ و هنر ما را دارای ارزش عمومی نکرده است و به آنها بهای لازم را نداده ایم و در این شرایط، بخش هایی از هنرهای ما از بین رفته است.

فراموش نکینم هنر ایران ظرفیت و پتانسیل بسیار بالایی برای صدور دارد ولی برای موفقیت در عرصه بین المللی، معرفی کالای ایرانی در خارج از کشور باید وارد دیپلماسی عمومی ما بشود. پس لازم است دیپلماسی عمومی و فرهنگی ما هم در این زمینه فعال باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.