️دکترصدیقه ببران
انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در شرایطی برگزار شد که تیغه تیز ردصلاحیتهای گسترده، امکان حضور جریان اصلاحطلبی را عملا مسدود کرده بود. در یک چنین فضایی دولت اصولگرای سیزدهم تشکیل شد و فرد منتخب وعدههای بلندبالایی را درخصوص حل مشکلات بنیادین از احیای برجام گرفته تا مهار تورم و افزایش قدرت خرید مردم و... مطرح کرد، اما گذشت ایام نشان داد نه تنها وعدههای ارایه شده عملیاتی نشدند، بلکه بر حجم مشکلات قبلی نیز افزوده شد.
این روند طی 10 روز اخیر شدت پیدا کرد به گونهای که بعد از حذف ارز ترجیحی اقلام اساسی و مصرفی مردم با شوکهای قیمتی حیرتانگیزی مواجه شدهاند. هر چند میان کارشناسان اقتصادی درخصوص ضرورت انجام اصلاحات اقتصادی اتفاقنظر وجود دارد، اما همین کارشناسان (به دلیل تحریمها) زمان و نحوه اجرای یک چنین جراحی بزرگی را مناسب نمیدانند.
مدیران دولت سیزدهم که سال گذشته در یک چنین ایامی، دولت دوازدهم را به دلیل مرغ 29 هزار تومانی، گوشت 120 هزار تومانی و روغن 18 هزار تومانی مینواختند، امروز نسبت به توزیع مرغ 60 هزار تومانی، روغن 58 هزار تومانی و گوشت 220 هزار تومانی خم به ابرو نیاورده، در برابر مردم گردنفرازی میکنند و مانند فاتحان سخن میگویند، اما آنچه به نظر میرسد بیشتر از همه باعث گرفتاری و خشم مردم شده، فقدان اطلاعرسانی درست و شفاف پیرامون تصمیمات دولت به مردم است. به عبارت روشنتر بیش از هر زمان دیگری، ضعف، ناکارآمدی و فقدان تخصص در تیم اطلاعرسانی دولت مشهود است.
طی 10 روز گذشته، مردم بدون اطلاع و اقناع از مکانیسم حذف 4200 تومانی با واقعیتی به نام گرانیهای افسارگسیخته در قیمت اقلام اساسی از جمله نان، مواجه شدند. در این برهه، دریایی از اطلاعات نادرست در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی دست به دست میشدند، بدون اینکه ساختار اطلاعرسانی دولت، برنامه معقولی برای تشریح ابعاد پنهان موضوع برای مردم داشته باشد.
یک روز اعلام شد، قرار است نان با کارت ملی توزیع شود، ساعتی بعد از توزیع کوپن نان سخن گفته شد، یک روز دیگر نیز نوع دیگری از اخبار پراکنده در این خصوص ارایه شد، بدون اینکه، واقعا کسی بداند در شهر چه خبر است! برخی معتقد بودند تیم اطلاعرسانی دولت در خواب عمیقی فرو رفته، گروهی از تحلیلگران نیز اعلام میکردند مردان رسانهای دولت در حال استفاده از تاکتیک «سکوت» و «عبور» هستند تا گذشت زمان، ناخودآگاه جمعی جامعه را آرام کند!
هر کدام از این تحلیلها که واقعیت داشته باشد، باعث تاسف است که ناکارآمدی، ضعف و نارساییهای تیم اطلاعرسانی و رسانهای دولت و روابط عمومیهای اجرایی به ویژه در زمان بحران اقتصادی هر روز و هر روز سرمایه اجتماعی این دولت را به باد میدهد. یکی از مهمترین ضعفهای این سیستم رسانهای هنگام نبودن در اطلاعرسانی و تلاش برای اقناع عمومی است. باید توجه داشت، عدم اقناع عمومی، حتی تصمیمات درست دولت را نیز بیاثر میکند، چراکه هر راهبردی بدون مشارکت عمومی و همراهی مردم سرانجامی درست نخواهد داشت. به عنوان نمونه، مصاحبه تلویزیونی اخیر رییسجمهوری، میبایست قبل از آغاز برنامههای عملی دولت و افزایش قیمتها صورت میگرفت.
در واقع تیم اطلاعرسانی دولت اجازه دادند تا شایعات و فضاسازیها، سکان هدایت فکری افکار عمومی را به دست بگیرند، بعد برنامه مصاحبه ابراهیم رییسی، برنامهریزی شد! نه تنها اقدام لازم از سوی شورای اطلاعرسانی دولت و تیم رسانهای ریاستجمهوری انجام نشد، بلکه حتی روابط عمومی دستگاههای اجرایی و اقتصادی نیز اقدام رسانهای درستی صورت ندادند تا افکار عمومی یکسره دراختیار شبکههای ماهوارهای و برخی اکانتهای خاص مجازی قرار بگیرد.
زمانی هم که برخی چهرههای رسانهای دولت، زبان گشودند به اندازهای اظهارات ضد و نقیض در وزارتخانههای اقتصادی و راهبردی، زیاد شده بود که عملا دیگر امکان مهار این جریان وجود نداشت. این در حالی است به دلیل یکدست بودن حاکمیت و بهرهمندی از ظرفیتهایی چون صدا و سیما، خبرگزاریهای متعدد، سایتها و... میشد، جریان اطلاعرسانی در این زمینه را با کیفیت مطلوبتری پیش برد.
بررسی محتوایی برنامه صدا و سیما نشان میدهد که این رسانه انحصاری نه تنها گامی برای شفافسازی بر نداشته، بلکه با غلتیدن در ورطه «توجیه»، «اغراق» و «مبالغه» اعتماد عمومی به این طرح را نیز به حداقل رسانده است. بنابراین واقع آن است که دولت سیزدهم نه تنها از اشتباهات دولت قبلی در ماجرای افزایش قیمت بنزین، درس نگرفته، بلکه اشتباهاتی به مراتب خسارت بارتر را نیز تکرار کرده است. مبتنی بر این شیوه اطلاعرسانی نادرست است که دامنه نگرانیهای عمومی افزایش و دورنمایی مبهم از آینده پیش روی مردم تصویرسازی شده است. مشکلی که چنانچه هرچه سریعتر برای حل و فصل آن با استفاده از ظرفیتهای تخصصی و علمی کشور فکری نشود، تبعاتی مخرب برای کشور همراه خواهد داشت.
منبع: روزنامه اعتماد